۲۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۳:۱۳

با ارائه حجت الاسلام عشاقی؛

پیش کرسی نظریه پردازی «نقد حکم پذیری وجود» برگزار شد

پیش کرسی نظریه پردازی «نقد حکم پذیری وجود» برگزار شد

پیش کرسی نظریه پردازی «نقد حکم پذیری وجود» در محل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه دفتر قم برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، پیش کرسی نظریه پردازی «نقد حکم پذیری وجود» در محل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه دفتر قم برگزار شد. این کرسی علمی با ارائه حجت الاسلام و المسلمین حسین عشاقی عضو هیات علمی گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و به ناقدی حجج اسلام والمسلمین عسگری سلیمانی و امینی نژاد و دبیری علمی حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابوالحسن غفاری برگزار شد. داوری علمی این کرسی نیز بر عهده حجج اسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی، حسن معلمی و دکتر شیروانی بود.

در ابتدای این کرسی علمی حجت الاسلام و المسلمین حسین عشاقی عضو هیات علمی پژوهشگاه به عنوان صاحب نظریه به ایراد سخن پرداخت و گفت: همانطور که قبلا هم در بحثی با عنوان «حكم ناپذيري وجود» با براهيني إثبات كرديم كه هستي (به‌معناي مطلق واقعيت)، حكم پذير نيست، و ممكن نيست كه حكمي داشته باشد، بنابراين نمي‌توان موضوع فلسفة أولي را هستي (به‌معناي مطلق واقعيت با تعابير گوناگونش)، قرار داد، اينك در این بحث جدید كه در امتداد و إدامة همان مقالة قبلي است، به اين بحث پرداخته‌ايم كه روشن كنيم موانعي كه از حكم پذيري هستي و موضوع فلسفه شدن آن جلوگيري مي‌كنند، چيست.

عشاقی مجموع چهار مانع كثرت ناپذيري وجود، امتناع عروض بر حقيقت هستي، امتناع عروض «واجب بالذات» و «ممتنع بالذات» بر هستي و بي‌مرزي حقيقت هستي را از موانع حکم پذیری هستی دانست و افزود: هدف از اين نظریه اين است كه با إرائه موانع حكم پذيري هستي (به‌معناي مطلق واقعيت) روشن كند موضوع فلسفة أولي هستي (به‌معناي مطلق واقعيت با تعابير گوناگونش) نيست.

این عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه  براي اين كه هستي (به‌معناي مطلق واقعيت با تعابير گوناگونش) أحكامي داشته باشد، تا بتواند موضوع فلسفة أولي قرار گيرد، موانعي وجود دارد تصریح داشت: بنابراين نه اين حقيقت، موضوع فلسفة أولي است، و نه براي او أصلا حكمي وجود دارد؛ از اين رو بايد براي فلسفة أولي موضوع ديگري يافت، و بالتبع أحكام و مسائل فلسفة أولي را بايد از نو بازسازي كرد.

وی ادامه داد: در مكاتب سه‌گانة فلسفي مشائي، إشراقي  و متعالي، موضوع فلسفة أولي همان هستي (به‌معناي مطلق واقعيت با تعابير گوناگونش) است؛ و از اين رو در هر يك از سه مكتب فلسفي، به‌ظاهر از أحكام همين حقيقت بحث شده است، ولي در ديدگاه عرفا حقيقت هستي أصلا هيچ اسم و رسمي ندارد؛ و بنابراين نمي‌توان در هيچ علمي و از جمله در فلسفة أولي از اين حقيقت بحث كرد؛ و از اين رو ممكن نيست كه چنين حقيقتي موضوع فلسفة أولی قرار گيرد، ألبته در مباحث عرفا تحليلي عقلی براي حكم ناپذيری حقيقت هستی ديده نمی شود، نگارنده در اين مقاله به تحليل عقلی اين دعوا پرداخته است.

در ادامه این نشست برخی ناقدین نکاتی را مطرح کردند و ادامه این بحث به جلسه آینده موکول شد.

کد خبر 2966458

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha